......
بعد از مدت ها دیدمش!
دستامو گرفت و گفت چقدر دستات تغییر کردن…
خودمو کنترل کردم و فقط لبخندی زدم…
تو دلم گریه کردم و دم گوشش گفتم:
بی معرفت! دستای من تغییر نکرده…
دستات به دستای اون عادت کرده....
(اه چه بی مزه)
می دانی اگر هنوز هم تو را آرزو می کنم برای بی آرزو بودن من نیست !
شاید زیباتر از تو آرزویی سراغ ندارم…
نظرات شما عزیزان: